عاشقی به شیوه حضرت‌عباس (ع)

ساخت وبلاگ

اسم تو که می آید بی اختیار دلم می رود به سمت علقمه و فرات . به سمت روشنای جوانمردی ات. و به سمت گنجینه ادب و غیرتت. و اصلا مگر می شود اسم تو به میان بیاد و از شجاعت و جانبازی و بازوی حیدری ات یاد نکرد؟ و مگر می شود خورشید فضل و کرم ات در پشت ابرهای غفلت به فراموشی سپرده شود؟

آفتاب از سرانگشت نخل‌های مدینه بالا می رفت که تو به دنیا آمدی. پلک پنجره ها باز شد وقتی چشمهای مهربانت به سمت «ام البنین» چرخید. چشمهایی خود تفسیر تشنگی تاریخند.

می گویند تو از مادری شیرشجاعت نوشیدی که از نسل دلاوران عرب بود و در خانه مردی بزرگ شدی که همواره نام ذوالفقارش لرزه به اندام شب اندیشان می انداخت. اصلا انگار آمده بودی تا مثل سلسله کوهها شانه به شانه برادر باشی.

ای «قمر بنی هاشم »! شاید اگر تو را نمی دیدند کسی باور نداشت که ماه روی زمین راه برود. ماهی که پشت و پناه خورشید و اهل بیت اش باشد!

ای عموی همه تشنگان عالم!

تشنگی رسم خوشایندی است که تو آن را بنا گذاشتی وقتی که بر لب آب بودی و به احترام تشنگان لبهای ترک خورده ات را به نمی آشنا نکردی. اما بنازم دست هایت را که بهترین دستهای عالم اند. دستهایی که به رسم ادب در جلوی برادر، به سینه می گذاشتی. دستهایی که وقتی به آب زده شد خواب موجها را برای همیشه بر آشفت. پیش از این هیچ دستی آن چنان طوفانی نبود و روایت هیچ دستی چون ماجرای دستان با وفای تو دهان به دهان نمی گشت. دستهای معجزه گری که به پایت افتادند و بوسه گاه فرشتگان شدند.

حالا در روز میلادت، چشمهایم سقاخانه ای است که تنها دل به رودخانه فضل و کرم تو دوخته است. .

#سعیدی_راد

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/01/10/2232429/

 

شاعرانه - poetic...
ما را در سایت شاعرانه - poetic دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeedirado بازدید : 157 تاريخ : چهارشنبه 3 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:00