خاطره شعر گفتن برای خلبان

ساخت وبلاگ

فوکر 100 را تو می رانی چه خوب !
عبدالرحیم سعیدی راد


بهمن ماه سال 1383 برای شرکت در سیزدهمین کنگره شعر دفاع مقدس راهی اهواز بودیم. توی هواپیما با آقای قزوه تصمیم گرفتیم سر به سر دبیر کنگره بذاریم. نامه ای به خلبان نوشتیم و ازش خواستیم که آقای پرویز بیگی شاعر «یاران چه غریبانه...» رو برای شعر خوانی برای مسافرا دعوت کنه. سر مهماندار فوری اومد و عذر خواهی کرد که ممنوعه غیر از اونچه براشون دیکته شده چیزی خونده بشه. اما چند لحظه بعد خلبان به شاعران خیر مقدم گفت و از حضور آقای بیگی در هواپیما تشکر کرد.

چند دقیقه بعد آقای قزوه اسم خلبان رو پرسید از سرمهماندار . گفت: فاخران!
... و شروع کردیم برایش شعر گفتن:

مرحبا ای فاخران ای مرد نیک
می شوی در شادمانی ها شریک

ای شما در زندگی فاخر ترین
ای نگین آسمانها و زمین

فوکر 100 را تو می رانی چه خوب
صبح و ظهر و شام و هنگام غروب

مرحبا بر جمع مهماندارها
این همیشه تا سحر بیدارها

آفرین بر عزم پولادین تان
حق نگهبان شما و دین تان

شاعرانه - poetic...
ما را در سایت شاعرانه - poetic دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeedirado بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1402 ساعت: 15:06