سال 71 با مینی بوسی از اهواز عازم کنگره شعر خرمشهر بودیم. در راه یکی پیشنهاد داد که هرکس بیتی بنویسد بیت اول را دکتر یاسمی نوشت و بقیه بر همان وزن قافیه بیتی افزودیم.
ابیات این شعر به ترتیب از این شاعران است: بهروز یاسمی – زنده یاد مهدی رستگار – هرمز فرهادی بابادی – سلیمان هرمزی – عباس گیلوری – حبیب اله بهرامی شهنی – عبدالرحیم سعیدی راد
سالها در تب تو سوخته و ساختهایم
پرچم فتح تو بر بام شب افراختهایم
تا تو یک بار دگر در کف ما آمدهای
دل و جان یکسره در راه هدف باختهایم
تیغ خورشید سحر وام ز چشم تو گرفت
که از این پهنه شب تا به افق تاختهایم
تحفه ماست دل خویش که درویش صفت
پیش پاهای تو ای خوبتر انداختهایم
همه شب ورد زبانم قد و بالای تو بود
گرچه هرگز دل خونین تو نشناختهایم
هر چه بر سینه دل تیغ زدم ریشه نکرد
ما که بر ریشه دشمن همه شب تاختهایم
ما که دلداده جامی ز سبویت بودیم
این غزل را همگی مشترکا ساختهایم
شاعرانه - poetic...
ما را در سایت شاعرانه - poetic دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : saeedirado بازدید : 177 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 19:37