سلام.هنوز هم به رسم روزهای گذشته هر صبح در چشمه ای، واژه ای را می شویمکه با عطر صلوات های تو آمیخته شده است.صبحانه ام تکه ای نان سنگک است با خوشه ای از خاطرات سبز با تو بودن.زمین هم هنوز می چرخد و من از روزهای تلخ و شیرینی که در پیش است چیزی نمی دانم.حتی نمی دانم که این خیابان هايي كه چند وقت است نسیم عبوری را به خاطر نمی آورند، می توانند حرف دلم را به تو برسانند یا باید مثل این روزهای خاکستری، گرد این واژه ها چرخ بزنم و پیر شوم؟کاش اینجا بودی و می شنیدی صدای گنجشک هایی را که آیه های باران را تلاوت می کنند.گنجشک ها همیشه خبر آمدنی در صدایشان دارند...کاش زودتر از راه می رسیدی و با دستمال سفیدت اشک هایم را...نه!کاش زودتر از راه می رسیدی و با دستمال سفیدت دلتنگی هایم را پاک می کردی.نگاه کن!این همه زخم بر صورت گلهاستاین همه دلتنگی بر دوش ساکنان خسته ی این خیابان ها.این همه اشک در چشم خاکيان است ؛و این همه شهید که درانتظار تو، پرچم فریاد بر شانه دارند.نگاه کن چقدر مادران منتظر که با یاد تو ختم قرآن گرفته اند...و این همه چراغانی و این همه تاق نصرت برای آمدن توست .حرف های ناگفته بسیار است !... زودتر بيا!همين!دیگر عرضی ندارم. بخوانید, ...ادامه مطلب
کد خبر: ۸۴۶۰۰۲۹تاریخ: ۱۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۹در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران مطرح شد؛فردی که با نوشتن یک نامه ادبی شاعر شدعبدالرحیم سعیدی راد شاعر و نویسنده کشورمان گفت: زمانی که نوشتن را شروع کردم، از من خواسته شد تا یک نامه ادبی بنویسم.عبدالرحیم سعیدی راد شاعر و نویسنده کشورمان درباره شروع نویسندگی خود گفت: نوشتن نثر ادبی را از سال ۸۳ آغاز کرده ام، اما قصد این را نداشتم که بخواهم نثر ادبی بنویسم؛ بلکه از من خواسته شد تا یک نامه ادبی از زبان شاعری بنویسم. هنگامی که شروع به نوشتن این نامه کردم متوجه شدم که باید در اشعار نکات شاعرانه بسیاری را رعایت کنم، به همین دلیل بود که تشویق به نوشتن شدم و آن را ادامه دادم.سعیدی راد ادامه داد: در دورانی که ابتدای نوشتنم بود، نامه هایم را در فضای مجازی منتشر میکردم و این کار را ادامه دادم و نوشتههایم کاملتر میشدند. این نوشتهها برایم اینگونه بود که با خود میگفتم: من با یک مخاطب آسمانی ارتباط دارم. بهتر است بگویم هرکه از ظن خود شد یار من... به همین سبب بود که هر کس میتوانست در ظن خود نکاتی که در شعر وجود دارد را تصور کند.وی افزود: برایم پیش آمده که مخاطبان یک سری اشعارم را به امام زمان (عج) و یا سایر شخصیتهای دینی نسبت میدادند؛ این نامهها به گونهای نگارش شده اند که میتوان گفت از زبان هر فردی میتواند باشد و جنسیت در این نامهها وجود ندارد. در نتیجه حاصل این نامهها کتابی به نام «دیگر عرضی ندارم» شد که شامل ۵۰ عنوان نامه میشود، بعد از این کتاب این روش ادامه پیدا کرد و به یک نثر ادبی تبدیل و درنتیجه علاقه مندیام به سبک نثر ادبی و نامه نگاری بیشتر شد. به گفته وی: دکتر سنگری از منتقدان این عرصه بیان کرده است که این سبک نامه نویسی در , ...ادامه مطلب
عبدالرحیم سعیدی رادمتولد بیستم آبان 1345دزفولساکن تهرانمجموعه هاي چاب شده: 1.بعد از باران (اشعار آرش بارانپور)1376 2.بر بلنداي عشق(شهید بلندیان) 13773.زخمهاي خورشيد(خاطراتشهدا) 1379 4.گزيده ادبيات معاصر شماره 77 - 1379 5.فانوسهاي سنگي(شعر فلسطین) 1380 6.منراضيمبهاينهمهدوري(شعر) 13857.ديگر عرضي ندارم (نثر ادبی) 13868.سهمزاربراييكشهيد(شهیدقنوتی) 13869.ساعت به وقت دلتنگی (شعر) 138710. حق با آفتابگردانهاست (نثر) 138811. انعکاس آفتاب (نثر مهدوی) 138912. پنجره هشتم (نثر رضوی) 139013. خورشید در مشت (شعر) 139114. جشن پتو (خاطره طنز جنگ)139115. انقلاب آیینه ها(شعر انقلاب)139216. معجزه الفبا (نثر ادبی)139217. همین (نامه های عاشقانه) 139418. کودکی های ماه(شعر) 139519. زندگی در ناگهان(شعر) 139720. چشمان بی شکیب(شعر دزفول) 139721. دانه هایتسبیح(نثردفاعمقدس) 139722. همیشه باران بیخبر می آید.شعر139823. زخمهایخورشید(خاطراتجنگ) 139924. باقی بقای تو(نامه ها) 139925.برمانع خورشیدی شعردفاعمقدس140026. چولیون نثر دفاع مقدس 140027. دختران دشت برچی(شعر) 1400کتابهای گردآوری پیک افتخار:1. تبسمی بر خاکریز (طنز در جبهه) 13872. راز ستاره ها (شهید دقایقی) 13873.سایهحضور(خاطراتزناندرجنگ) 13874. لاله ای در فکه (شهید آوینی) 13885. مادر خورشید (مادران شهدا) 13886. پرواز در پرواز(شهید کاظمی) 13887.آنانکهبی پروا...(شهیدردانیپور) 13888.همسرایان غزل...(همسرانشهدا) 13889.نامتوباعشقپرآوازهباد(شهیدبقایی) 138810.حضور عاشقانه (رهبری در جنگ) 138811. با من از عشق بگو (رهبری) 138812. لبخندی پشت میله ها(طنز ) 138813. یک سنگر، هزار لبخند (طنز ) 138914. وصفتوعاشقانه, ...ادامه مطلب
آمدنت درختها را شاعر کرد... و دیوار کعبه شکافته شد وقتی به یکباره عطر نفسهای تو در فضای مهآلود مکه پیچید.... و دیوار کعبه شکافته شد وقتی ابهت نام تو در خیابانهای مکه از در و دیوار بهگوش رسید.کسی , ...ادامه مطلب